❇️شعری ازناصرخسرو "چنار و کدوبن " قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷نشنیدهای که زیر چناری کدوبنیبررُست و بردمید برو بر، به روز بیست؟پرسید از آن چنار که «تو چند سالهای؟»گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روزبرتر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست»او را چنار گفت که «امروز ای کدوبا تو مرا هنوز نه هنگام داوری استفردا که بر من و تو وزد باد مهرگانآنگه شود پدید، که نامرد و مرد کیست» بخوانید, ...ادامه مطلب